Friday, December 31, 2010

آیا تفرقه افکنی، ساز مخالف زدن، و ایجاد ناامیدی، در بالاترین جزئی از برنامه جنگ نرم رژیم بدست عوامل آموزش دیده است؟

با توجه به اینکه بارها نام بالاترین به عنوان یکی از ارکان فتنه در سخنان مسئولان رژیم شنیده شده و حتی در در نشریه های داخلی سپاه و روزنامه کیهان بسیار از این رسانه به عنوان یک قطب اساسی فتنه یاد شده است، تصور اینکه برای کمرنگ کردن اثرات این رسانه تدبیری اندیشیده باشند دور از ذهن نیست!

و با تجزیه و تحلیل مسائلی که در یک سال اخیر بر سر بالاترین آمده که اکثر آنها ناشی از تفرقه افکنی و جنگهای عقیدتی بوده که با اصل موضوع که مبارزه با بی عدالتی رژیم است، در تضاد بوده، این نظریه قوت بیشتری میگیرد.

رفتار این افراد در بالاترین از لحاظ روانشناختی با رفتار بازجویان رژیم مطابقت میکند.

برای مثال جو احساسی که برای یکی از سران جنبش بوجود میآید را با کامنتهای سطح پائین یا خروج بحث از موضوع بر هم میزنند.

همه با هم وارد یک پست شده و همدیگر را تائید میکنند.

اصول کلی آنها 1:

1 - تحقیر جنبش سبز
2 - به مسخره گرفتن شعارها
3 - تلقین ناتوانی در برابر خواستها
4 - ایجاد اختلافات در خواسته ها
5 - ایجاد جو نا امیدی
6 - به راه انداختن نزاع بر سر اصول اعتقادی
7 - لا ابالی و غرب پرست نشان دادن طرفداران جنبش

به نظر میرسد رویه چهارچوب داری را در پیش گرفته اند و متاسفانه در جاهایی موفقیت هایی هم بدست آورده اند.

با شناسایی شناسه های این افراد میتوان تا حدودی برنامه های آنها بر هم زد.

راه سختی در پیش داریم! تا آخرش هستی؟

هل من ناصر ینصرنی؟

آهای جنبش سبزی ها ... آهای مدعیان آزادیخواهی ... داعیه داران نظام مشروطه و مبارزان با شاهنشاهی پهلوی و ولایی ... آهای ... کجائید... آیا کسی با میر حسین و کروبی هست؟

آخرین جمله هایی که در رسانه کودتا از شیر مردان جنبش، شنیدیم! آیا تا آخرش هستی؟

و ندا، ندا سر داد که هستم و با گلوی خونین رفت، سهراب هم لبیک گفت و رفت، و شهدای دیگر که با خونشان امضا کردند که تا آخر ایستاده اند! آیا جز این بود؟

ولی آیا شیرمردان ایران زمین تمام شده اند؟ نه، قطعا نه...
پس خطاب من به آنهاست که پای عهد و پیمانشان با میر حسین و کروبی هنوز پایدار مانده اند! ...
میر حسین موسوی و مهدی کروبی، از معدود کسانی هستند که با صراحت و قاطعیت و البته سیاست، از خودشان دربرابر دیکتاتوری و ظلم افسار گسیخته دستگاه حاکمه، برای من و تو، شجاعت به خرج دادند و بر سر پیمانشان با من و تو ماندند، با تمام انتقاد هایی که شاید بر آنها هست شایسته تقدیر و حمایت ما هستند...
آنها که به اعتبار من و تو آمدند و امروز شاید فرصتی نمانده باشد برای جدال برسر اختلافات، واقعیت همین است که امروز اگر نباشیم همه راه را باید پیاده برگردیم سر افکنده، و شاهد محاکمه ای ننگین در دستگاه ظالم ولایت فقیه برای میر حسین و کروبی بایشم ...
تا دیر نشده پیمان دوباره ببندیم با رهبران جنبش انقلابی مردم ایران...

Sunday, December 12, 2010

مردم ما از معدود مردمی هستند که در روز یک خط هم مطالعه مفید نمیکنند ولی در سال هزاران خط عربی تکراری بلغور میکنند

مردم ما مردمی هستند که به یاد بچه 6 ماهه ای که هزار و اندی سال پیش بدست یک عده جنایتکار کشته شده است زار زار گریه میکنند و در همان روز جلوی چشمانشان نیروی انتظامی سرتاپا مسلح همشهریشان با چرخ ماشین له میکند و ککشان هم نمیگزد.

برد و باخت فلان تیم قرمز یا آبی باعث سکته و مرگ و میرشان میشود ولی خبر دستگیری و سرکوب و جنایت هایی که بر سر آزادیخواهان و دگر اندیشان مملکتشان اخم هم به صورتشان نمیآورد.

مردم ما از معدود مردمی هستند که در روز یک خط هم مطالعه مفید نمیکنند ولی در ایام عاشورا ورمضان و قدیر و غیره هزاران خط عربی تکراری بلغور میکنند.

مردم ما تنها مردمی هستند که از تاریخ خود بی خبرند و تاریخدانان آزاد اندیششان را به زندان میبرند و تاریخ را در تلویزیون و پای منبر و از آخوندها میشنوند.

مردم ما تنها مردمی هستند که اخبار تلویزیون را سند قرار میدهند ولی واقعیات جلوی چشمشان را انکار میکنند و به آمریکا و انگلیس نسبت میدهند.

مردم ما تنها مردمی هستند در دنیا که در مواجهه با مشکلات به دنبال راه حل که نمیگردند که هیچ بسیار هم خوشحال و مسرور میشوند و هر مشکلی را نشانه جدیدی برای ظهور ناجی موعود میدانند.

گرانی؟ فلان روایت گفته وقتی همه چیز گران شد میآید
فساد؟ در روایت آمده که نشانه ظهور است!
بدبختی؟ به به ظهور نزدیک است.
بی بند و باری؟ شکر! پس معلوم است تو راه است
آلودگی هوا؟ دنبال راه حل نگرد. در روایت است که هیچ کاری نمیتونی بکنی خودش میاد پاک میشود
دیکتاتوری فقیه؟ هیسسسس!
آلاینده ها و گازهای گلخانه ای؟ بر جمال محمد صلوات

مردم ما تنها مردمی هستند که ...



















Friday, November 19, 2010

علیرضا افتخاری در تاریخ موسیقی ماندگار شد! همانطور که شریفی نیا در سینما و احمدی نژاد در سیاست و شعبان بی مخ در تاریخ ما ماندگار شدند

مگر مهر عشق حافظ و مولانا بر دلهای صاحبدلان به فرمایش این و آن بوجود آمده؟
از چه چیزی میترسید؟ از اینکه به حکم حاکم مهر را هم جیره بندی کنند و خودی ها را تاج مهر بر سر بگذارند و ناخودی ها را از مهر بیندازند؟
بیچاره آن بدبختی که نشان مهرش را از این نشانداران بی مهر گرفته است.

Saturday, October 16, 2010

گویی خامنه ای درحال یک خود ارضایی روحی روانی است که تاوان آنرا کیسه بیت المال و مردم میبایست بدهند

در آستانه سفر سید علی حسینی(خامنه ای) به قم، رسانه ها و نوکران دربار در حال آراستن صحنه و دکور صحنه های نمایش خودجوش مردمی هستند.
اگرچه تاریخ سی و دو ساله جمهوری اسلامی با اینچنین مراسم ها آشناست ولی بعد از حوادث خونین سال 88 و افول بی سابقه محبوبیت و مشروعیت نظام و بویژه شخص رهبر، تدارک چنین سفر پرهزینه ای آنهم در این آشفته بازار اقتصادی، نشان دهنده وخامت وضعیت رهبری و تلاش کاسه لیسان بیت رهبری برای پابرجا و مستحکم نشان دادن پایه های فروریخته جمهوری اسلامی است.
که صد البته خرج کردن میلیاردی بیت المال (بخوانید بیت الحال) برای چنین نمایشی نمیتواند بدون درخواست شخص رهبری بوده باشد.
گویی خامنه ای درحال یک خود ارضایی روحی روانی است که تاوان آنرا کیسه بیت المال و مردم میبایست بدهند

Sunday, October 10, 2010

نامه نوری زاد قطعا پربارتر از همیشه بود، کار خوبی است که آنرا برای عوام جامعه هم تکثیر کنیم ولی!

بسیارند آدمهایی که خواندن همه این سوالات و حقایق بی چون و چرا به اندازه دیدن عکس عوامفریبانه احمدی نژاد پای سفره ساده نان و پنیر یا تصویر خامنه ای هنگام دست کشدن روی سر یک کودک از همه جا بی خبر، برایشان تاثیر گذار نیست.

مشکل جامعه فعلی ما به گمان من، ساده لوحی توده مردم است، که نتیجه محروم بودن از فضای تحصیل و بحث و نقد و حاصل سالها شنونده بودن و حق سوال نداشتن به بهانه بی سوادی که توسط حوزه های علمیه به مردم دیکته شده است، میباشد.

Saturday, October 2, 2010

علما اگر در برابر دیدار ملاعلی، سردی نشان دادند، ماراچه سود؟ علما را با جنس مرغوب، دلار، مقام و در نهایت شیشه نوشابه گرم خواهند کرد.

همانطور که در برابر خون ریخته شده مردم بر کف خیابانها، سرد بودند. در برابر یکه تازی نیروهای لباس شخصی، در برابر بی کفایتی های اقتصادی دولت مردان، و در برابر صدها مورد دیگر که هر کدام به تنهایی میتواند وجدان هر انسان آزاده ای را از احساس و سوز انسان دوستی گرم کند.

Thursday, September 30, 2010

دروغ های وطنی تمام شد. دروغهای چینی به بازار آمد

دروغ های وطنی تمام شد. دروغهای چینی به بازار آمد.
کسی که جنم داره یک پزشک را در روز روشن توی شهر بزرگ تهران با اسلحه بکشه، توی قرغوزآباد، از ایست ترسیده خوش را کشته اونهم با چند تا گلوله!

Friday, August 20, 2010

سید حسن! لازم به تلنگر است که، محبوبیت گذران تو بخاطر سبزی سیدی ات نبود بخاطر اندیشه سبز گذرانت بود

سید حسن خمینی! اگر توهم محبوبیت تورا فراگرفته لازم به تلنگر است که محبوبیت گذران تو بخاطر سبزی سیدی ات نبود بخاطر سمت و سوی سبز و البته گذرانت بود.
و باز هم لازم به تلنگر است که، قطار سبز امید هم دنده دارد هم سیستم کنترل ولی با قسم و آیه سید و حاجی نمی ایستد. وقتی به سرزمین سبز رسید خواهد ایستاد.


Friday, August 13, 2010

از امروز با صدای دلنشین افتخاری باتومم رو با دستمال ابریشمی تمیز میکنم

من یکی از ذوب شدگان در ولایت و مخلصان درگاه احمدی نژادم
...
از امروز با صدای دلنشین افتخاری باتومم رو با دستمال ابریشمی تمیز میکنم. و با نوای دل انگیز افتخاری برای زدن تو سر زن و دختر مردم آماده میشم. ای والله داش علیرضا.

از اینکه اومدی سمت ما کلی حال کردم... چی بودن این ندا و سهراب و باکری و همت و این شخصیتهای الکی ... بیا با ما حال کن داداش. ما خیلی کسی هستیم واسه خودمون ... باتوم دست میگیریم که هیچ کلت کمری هم اگه آقامون بخاد میگریم دستمون کلا هرچی آقامون بخاد دستمون میگیریم. دستمال ابریشمی هم همیشه دور گردنمون میندازیم واسه تمیز کردن و مالیدن باتوم و اینا دیگه.

خلاصه ختم کلوم ... به جمع ما خوش اومدی.


Sunday, July 4, 2010

لباس شخصی یک تیپ نیست یک اندیشه است

لباس شخصی یک تیپ نیست یک اندیشه است
لباس شخصی هم مثل من و توست. فکرش منسوخ شده ولایت و در بند محبت وی نیست. او صاحب منطقی بازاری است. او هم به دنبال منفعت خویش است او هم کودکش را دوست میدارد و برای آینده او تلاش میکند. لباس شخصی گاه چنان همسرش را میپرستد که از من و تو بر نمی آید. لباس شخصی می اندیشد که دنیا را باید چسبید و خربزه آبی بیش نیست. لباس شخصی هر آنچه میکند برای آب و دانه میکند.
لباس شخصی ها فقط باتوم و اسلحه بدست نمیگیرند.
لباس شخصی ها همانهایی هستند که لباس واقعی خود را زیر لباسهای همانند لباس من و تو مخفی میکنند و لباس شخصی میپوشند.
و در زیر آن لباس، چهره منافق، چاپلوس و بادمجان دور قاب چین خود را می پوشانند.

لباس شخصی ها همیشه بسیجی نیستند. و بسیجی ها هم همشان لباس شخصی نیستند.
لباس شخصی حتی گاهی میشود که یک هنرمند، ببخشید هنرمند نما هستند.
گاه فاحشه ای هم ، لباس شخصی است که نام بازیگر را هم یدک میکشد.

Thursday, June 17, 2010

زیباترین ترانه دنیای این روزهای من

سقف وقاحت کجاست؟
پی و پایه شرارت از چه ملاتیست؟
ستون جهالت چند متر است؟
خانه ولایت جاهلان چند ریشتر زمین لرزه را پایدار است؟

خسته ایم اما امیدوار.
دیگر از شنیدن خبر اعدام تعجب نمیکنیم افسوس و آه را صدا میکنیم
دیگر جاهالان استخدام شده باتوم و چماق بدست وحشتزده مان نمی کند. روزهای مبارزه را بیادمان میآورد.
دیگر مطبوعات را جز برای پاک کردن پنجره غبار گرفته بکار نمیبریم.
تلویزیون که میگویند یاد بادمجان می افتیم که دور یک قاب روشن چیده شده و آماده میل کردن است.
رسانه که میگویند یاد گوشی موبایلی می افتیم که روز واقعه تصویر کشته شدن ندا را با چشمهای گریان گرفت و جاودانه شد.

ولایت که میگویند. همه چرکی هایی که در زندگی دیده ایم با همه بودی گندش به یادمان می افتد.
و خامنه ای که میگویند. نمیدانم واقعا نمیدانم کجای حافظه ام این نام را گذاشته ام دلم میخاهد از آن سلولهای مغزی که این نام را ذخیره کرده اند عذر خواهی کنم.

صدای ما همه درد و امید است و سلاحمان عشق و پایداری. و نوای خوش پیروزی که از دوردست نواخته میشود، و صدای آرام آرام ریختن بنای فاسد جمهوری جهل و فساد خ ا م ن ه ا ی، زیباترین ترانه دنیای این روزهای من

Friday, June 4, 2010

نشانه های اهالی ولایت جهل و فساد

و از نشانه های اهالی ولایت جهل و فساد این است که برای پاره شده یک تکه کاغذ 20 در 30 سانتی متری که عکس خمینی روی آن چاپ شده کفن پوش میشوند ولی برای ضایع شدن نوه خمینی در سالروز مرگ پدربزرگش هورا میکشند.

Friday, May 28, 2010

دوباره خرداد شد و ما خواهیم آمد. و دوباره من و تو را در برابر هم قرار خواهند داد. اینبار جامه نامردی از تن بیرون کن و برای همیشه مرد باش.

یک کلام با بسیج و لباس شخصی ها و هموطنان متعصب به ولایت فقیه و شخص خامنه ای :

آیا هیچ عاقلی متعصبانه هر روز فریاد بر می آورد که آی مردم فردا خوشید طلوع خواهد کرد؟
خیر چون یک حقیقت روشن و غیر قابل انکار است و حقایق بی چون و چرا هیچگاه تعصب نمی آفرینند.
ولی آنگاه که بارش باران در روز آینده را پیشبینی کنی ناخودآگاه در مورد پیشگویی خود راه تعصب پیش خواهی گرفت. چونکه در مورد وقوع آن به هرحال شک خواهی داشت.

هرگاه با تعصب سخنی گفتی بدان اولین کسی که در مورد آن شک دارد خود تو هستی و این از اعجاز تعصب است که دیگران را به شک به واقعیات متهم میکند.

و این حقیقت فرق بین من و توست.

تو به ولایت فقیه و خامنه ای متعصبی چون قبل از هر کسی در اعماق منطق خود به آن اعتقاد نداری و از ترس اینکه این واقعیت از عمق منطق تو آشکار گردد ناچاری آنرا متعصابه برای خود و دیگران توجیه کنی.

ولی من از تعصب میترسم زیرا تعصب را اولین نشانه دفاع از کج فهمی میدانم.

به قلب خود رجوع کن ببین آیا آنچه از ولایت فقیه و مصداق بارز آن خامنه ای و اعمال و کردارش میبینی مورد اطمینان قلبی توست؟

دوباره خرداد شد و ما خواهیم آمد. و دوباره من و تو را در برابر هم قرار خواهند داد. اینبار جامه نامردی از تن بیرون کن و برای همیشه مرد باش.




Friday, May 21, 2010

عده ای منتظر شنیدن جدیدترین یافته های انسانی نشسته اند تا قبل از هرچیز به نتیجه نبودن خدا برسند

بیائیم عقده های ضد دینی و سیاسی خود را در همه چیز سرایت ندهیم. عده ای منتظر شنیدن جدیدترین یافته های انسانی نشسته اند تا قبل از هرچیز به نتیجه نبودن خدا برسند.
من از سر اعتقاد به دین و یا مسلک خاصی نیست که این مسئله را مطرح میکنم. من هم مثل هزاران پرسشگر سوالات زیادی در زمینه اعتقادات و ادیان دارم و اصولا انسان مذهبی نیستم ولی
چیزی که برام جالبه اینه که سالهاست هر چیزی اختراع میشه برای یک عده که خیلی دوست دارن آدمهای عاقلی به نظر برسند اولین نکته ای که نظرشون رو جلب میکنه اینه که پس خدایی وجود نداره!
جالب اینجاست که خود آن موسسات تحقیقاتی و یا مخترعان از کار خودشون به اینجور نتایج نمیرسن و یا اگر هم این موضوع براشون جالب باشه اینقدر سریع نتیجه نمیگیرن
و تقریبا آدمای سطحی نگر و بی اطلاع از اصل موضوع تنها چیزی که به عقلشون میرسه انکار وجود خداست
البته این مربوط به دوره ما نمیشه !هر زمان که آدمیزاد به علم و یافته های بیشتری دست پیدا کرد عده ای بودند که تنها نکنه جالب براشون اثبات نبودن خدا بوده

و جالبتر اینجاست که دقیقا از همین پیشرفتها و یافته های بشر میشه بیشتر به وجود یک اراده فوق العاده برای هستی رسید.
البته باید این مسئله را از اعتقادات دینی و قومی و قبیله ای کاملا جدا دونست. اون اراده بی نهایت اسمش هر چی که هست خدا الله گاد و یا هر چیزی که باشه فرقی نمیکنه نمیتونه چنین مزخرفاتی را به نام دین (آنچه امروز ما از ادیان میبینیم) برای انسان فرستاده باشه

به هر حال درد دلی بود که امروز با خواندن خبر اختراع اولین نوع حیات به شکل مصنوعی و کامنت های دوستان، لازم دونستم بگم

Sunday, May 9, 2010

روز معلم : 19/2/1389 : شهادت فرزاد کمانگیر بدست عوامل مزدور خامنه ای جنایتکار

پیشنهاد برای خانواده بزرگ بالاترین : امروز روز شهادت فرزاد کمانگیر، را روز معلم بنامیم

Thursday, April 29, 2010

ونسلی به بلوغ رسید که برابری و آزادی را به قیمت خون خواهد خرید

یک سال پیش در چنین روزهایی هنوز این نسل امید به اصلاح وضع موجود نابرابری و ظلم افسار گسیخته داشت. ولی حماقت تاریخی حکومت تکلیف را برای نسل سوم بعد از انقلاب 57 روشن کرد.
روزهای خوبی بود، من و تو با با ساده دلی و شور و شوقی دوست داشتنی در جنب و جوش تغییر در حاکمیت بودیم غافل از اینکه غفلت پدران و مادران ما از حاکمان پشت پرده نشین دیکتاتورهایی پرورانده است که در این سالهای سکوت برای خود و دارو دسته خود خوابهای خوشی دیده است.
همانهایی که در سالهای جنگ ایران و عراق کسی نمیداند کنج کدامین پستو مخفی شده اند فرزندانشان کجا بودند؟ آیا برای دفاع از کشوری که ادعای رهبری آنرا دارند لحظه ای خود و فرزندانشان در خط مقدم قدمی برداشته اند؟
آنروزهایی که همت ها و باکری ها و خرازی ها و هزاران دلاور گمنام و بی ادعا دلیرانه در برابر تجاوز و دیکاتوری بعثی میجنگیدند فرزندان حاکمیت کجا بودند؟
در دانشکده های اروپایی؟ در کنج حوزه های علمیه؟ در حال تربیت شدن برای ادامه راه پدران خود؟
و امروز ما فرزندان همان گمنامان. خواب را بر شما حرام و رویاهای پلیدتان را بر سرتان خراب خواهیم کرد. و آزادی و برابری و عدالت را به قیمت خون خود خواهیم خرید.
موعد: 25 خرداد 89 - میعاد کوچه و خیابان ایران

Tuesday, March 16, 2010

کلام شریعتی

ترجيح ميدهم با كفشهايم در خيابان راه بروم و به خدا فكركنم تا اين كه در مسجد بشينم و به كفشهايم فكر كنم
(دکتر علی شریعتی)

Sunday, February 14, 2010

ساده لوحی، افیون جنبش سبز

آقا نظام سکولار دوست داری؟ حکومت لائیک رو میپسندی؟
بی دینی رو میخوای؟
از اسلام و دین و قرآن انتقاد داری؟
از بی دینی انتقاد داری؟
هرچی که هست اینها خواسته های شخصی هست
ما الان باید بر سر نقطه اشتراکمون تکیه کنیم. و اون هم نظام دموکراسی هست. بعدش میشه از راه دموکراسی، ایجاد احزاب گروهها و روزنامه و مطبوعات و رسانه های گروهی و حزبی هم عقیده های دیگه رو دور هم جمع کنیم و خودمون رو با ایجاد یک اکثریت حاکم دموکراتیک جامعه کنیم

چقدر فهم این مسئله ساده هست؟ که بعضی ها عین بچه ها پا به زمین میکوبن و از آرمانهای دوردست خودشون صحبت میکنند؟؟؟
چرا نمیفهمیم که الان ما در یک چیز با هم مشترک هستیم و اون هم نخواستن این حکومت دیکتاتوری و پادشاهی ولایت فقیه هست؟

چرا وقت خودتون رو صرف ایراد گرفتن از قرآن و یا هرچیز اعتقادی دیگه میکنید؟ خیلی از همین سبزها که الان تو فضای مجازی فعالیت میکنن مسلمون های دو آتیشه هستند خیلی ها عقاید متفاوت دارن.
آیا با پرداختن به اینجور بحثهای بی ثمر الان کاری از پیش میره؟ به جز تفرقه انداختن بین دلبستگان به جنبش سبز؟ واقعا کسانی که سر اینجور بحثها رو باز میکنند دنبال چی هستند؟ ادعای خوش فرهنگی و مدرن بودن میکنن؟
باید بدونن یا مغرض و یا خیلی ساده لوح هستند.
الان پرداختن به اینجور بحثها فقط ایجاد شکاف بین صفوف متحدان سبز هست.

Saturday, February 13, 2010

آیا میرحسین و کروبی با اینهمه هزینه ای که برای ماندن بر سر پیمانشون دادند برای ما کافی نیستند؟

ای کاش صدای آمریکا و بی بی سی و مفسران گرامی شون لحظه ای ساکت میشدند و اندکی فکر میکردند.
از شما می پرسم کدوم یکی از شماها صدای آمریکا را رسانه جنبش سبز میدونید؟
پس چرا این آدمای نشسته در جای گرم و امن، کسی ازشون نخواسته و دعوتنامه هم نفرستاده ولی خودشون رو سخنگوی جنبش سبز میدونن؟
کی بهشون این اجازه را داده؟
من اگر روزهای تظاهرات باتوم میخورم، با وجود این صداهای حماقت بار اون باتوم رو محکم تر میخورم و این طرفداری که واقعا امیدوارم بی قصد و غرض باشه تنها ثمرش همینه.
البته تنها کار مهمشون پخش اخبار بوده ولی از اون بیشتر در رسالت کاری اونها نیست.

مگر صدا وسیمای دروغ پرداز ضرغامی دیگه چه خوراکی بهتر از این میتونه پیدا کنه؟
فکر میکنید نسل بی خبر از واقعیت با دیدن این صحنه ها که بیست و سی نشون میده از آقایان مفسرین نوریزاده سازگارا و غیره و غیره که فرمایشات طرفدارانه از جنبش میکنند چه حسی بهشون دست میده؟

آیا میرحسین و کروبی با اینهمه هزینه ای که برای ماندن بر سر پیمانشون دادند برای ما کافی نیستند؟

آیا ما الان در این برهه از تاریخ کشورمون نیاز به حقوق همجنسگرایان و باز شدن در میکده ها و اینجور چیزا داریم؟

چرا یک رسانه ای که وضعیت فرهنگی کشور ایران رو میدونه و خیلی از برنامه هاش زیر عنوان حقوق بشر به حقوق جمعیتهایی میپردازه که اصولا در فرهنگ عمومی ایران هیچ جایگاهی ندارن؟ و بعد میاد با احقاق این حقوق رو منوط به پیروزی جنبش سبز میدونه؟

آیا این رسانه ها دارن رسالتشونو درست انجام میدن؟ غلط انجام میدن؟ یا اساسا قراره که به دلایلی غلط انجام بدن؟

Monday, January 11, 2010

با درود به ایران و ایرانیان گرامی.
امیدوارم بنده را ببخشید که شعر زیبای فردوسی بزرگ را ادامه دادم ولی اگر ایشان امروز زنده بود شاید ادامه شعرش را به این شکل پایان میداد.


ز شیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را به جایی رسیدست کار
که تاج کیانی کند آروز
تفو بر تو ای چرخ گردون تفو
(فردوسی)
ازآن بدتر آخوند ایران ستیز
تهی فکر نادان سبک مغز هیز
بخون عجم کرده آلوده دست
به عشق پریان و حوران مست
زهی فکر خام و زهی کودنی
که مویی ز شیران ایران کنی
که ایران نباشد بهشت عرب
به گورت چنین آرزو میطلب

(آزاد)