Thursday, February 10, 2011

این روزها را با این سرود سر میکنم ... 21 بهمن 1389 ... در انتظار ... سبز سبزم




سبز شد ز خون و فریاد، ایران جاویدان
دژخیم بدنهاد دیوسرشت، کاخت شود ویران

سبز شد ز خون و فریاد، ایران جاویدان
آفتاب دلنواز آزادی، فردا شود تابان

در سیاهی سکوت سرزمین سبز
یک طنین سبز، برشد و به جان خستگان نشست

خنده‌ها ز گرمی صدای او شکفت
یک جهان ترانه امیدمان شنفت

از هراس ظالمان، گلوله‌های بیم
بر تن وطن نشست و قلب عاشقان شکست و

سبز شد ز خون و فریاد، ایران جاویدان
دژخیم بدنهاد دیوسرشت، کاخت شود ویران

سبز شد ز خون و فریاد، ایران جاویدان
آفتاب دلنواز آزادی، فردا شود تابان

سپیده دم نزدیک است ای همرهان
ز خشممان برپا شد آتشفشان

سکوتمان گیرد آخر کام خصم
که در جهان پیچیده‌ست فریادمان

به سر رسد خزان ما، که جانمان تن تبر شکست و
سبز شد ز خون و فریاد ایران جاویدان
دژخیم بدنهاد دیوسرشت، کاخت شود ویران
سبز شد ز خون و فریاد، ایران جاویدان
آفتاب دلنواز آزادی، فردا شود تابان

0 دیدگاه:

Post a Comment