این سردترین زمستانی است که تا کنون دیده ام.
اکسیژن جایش را به دود داده.
غرور جایش را به سرسپردگی.
و روشنایی جایش را به تاریکی.
اما خوب که نگاه کنی همه راضی اند.
چون پول نان را جدا دادند پول قبض را جدا.
اینجا همه چیز آرام است هیچ کس برای احقاق هیچ حقی نمرده!
اگر هم مرده، خوب به ما چه به تو چه به او چه؟
ندا را در روز روشن تا آنطرف مرگ بدرقه می کنند.
لحظه جان دادنش را تا آخر تماشا میکنند.
و از هم میپرسند : این خونها واقعی بود؟
اکسیژن جایش را به دود داده.
غرور جایش را به سرسپردگی.
و روشنایی جایش را به تاریکی.
اما خوب که نگاه کنی همه راضی اند.
چون پول نان را جدا دادند پول قبض را جدا.
اینجا همه چیز آرام است هیچ کس برای احقاق هیچ حقی نمرده!
اگر هم مرده، خوب به ما چه به تو چه به او چه؟
ندا را در روز روشن تا آنطرف مرگ بدرقه می کنند.
لحظه جان دادنش را تا آخر تماشا میکنند.
و از هم میپرسند : این خونها واقعی بود؟
Vaghean ke che darde amigh va tahghir amizist
ReplyDeletebe ke begooiim ke hamvatanan raziand choon poole nan gerefteand
behtar ke dar sokoote khod az in dard bemirim